حکایت صوفی و خرش
دسته بندی : شهر حکایت ,
ایرونی ها
:
حکایت جالب و خواندنی صوفی و خرش حکایت صوفی و خرش روزي بود و روزگاري در زمانهاي پيش يك صوفي سوار بر خرش به خانقاه رسيد و از راهي دراز آمده و خسته بود و تصميم گرفت كه شب را در آن جا بگذراند پس خرش را به اسطبل برد و سپرد به دست مردي كه مسئول نگهداري از مركبها بود و به او سفارش كرد كه مواظب خرش باشد.